مفروض:Superadmin10/01/2016واجب و فرض شده و فریضه کرده (دهخدا) واجب کرده شده، فرض شده (معین) فرض شده، واجب (عمید) (۱۵۲ق.م) ... ادامه مطلب
مفروز:Superadmin10/01/2016جداشده، پراکنده و جدا کرده و دورکرده (دهخدا) جداکرده و پراکنده (معین) تفکیک، جدا، محدود(فرهنگ واژگان) ... ادامه مطلب
رخوه:Superadmin10/01/2016دردی است که اندام راست گرداند و در اصل لغت به معنی نرمی و سستی. (۱۳۸ق.م) ... ادامه مطلب